loading...

خزعبلات یک ذهن بی ثبات 😁

روزمرگی های من!

بازدید : 832
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 19:23

سلام رفقا

چخبرا؟

چه میکنید این روزها :)

(الان ۶۲ روز هست که تو خونم ^-^)

وااای خیلی ناراحتم یه کاری که مسئولیتش با منه ولی برای خانوادس خراب شده :/ تقصیر منم نیست نمیدونم چه کنم :|‌‌‌ای خداا هعی

خب بیخیال (چی چیو بیخیال تمام روانم بهم ریخته)

این روزها شدم مشکوک به کرونا! (واقعا ناعادلانس منی که ۶۰ روزه خونم کرونا گرفته باشم!)

از وزارت بهداشت زنگ میزنن حال و احوال بپرسن (دیدین که؟) آره خلاصه زنگ زدن

بابام گفت میم مریضه! گفتن علائمش چیه؟

پدرجان ریز به ریز علائم میداد

من اینور میزدم تو سرم که الان میان میبرنم خخخخ

خلاصه که آخرش مویی رد کردم و طرف گفت ممکنه دخترتون کرونا داشته باشه نزدیکش نشید :/

بعله :/

اهم اهم

خب ، این از این . چند ماهیه که شاغل شدم، شکر خدا فعلا کاملا غیر حضوریه :)

دارم پیر میشم ؛ استرس کار بشدت بالاست :) منم که استرسی.....

هیچی هر روز چند دقیقه در خدمت والدین توبیخ میشم که : بچه انقدر استرس نداشته باش!!!

ولی خب واقعا کار و شغل از درس بسی جذابتره :)))

انقدر که دو روز کار نکنم دلم تنگ میشه

ولی همچنان بعد دو ماه دلم برای دانشگاه تنگ نشده و همچنان تنفر دارم ازش :))))))

یه سری از دوستام همکارن باهام

یکی از پسرای کلاسمون که اسمشو میذارم آقای راستی!!! (فامیلیش راستی نیستا خخخ) اونم همکارمه

البته خیلی قدیمیه و کار درسته و بسی کار بلد! هزار ماشاءالله

عملا تو این چند ماه آقای راستی رو بیچااااره کردم! گاهی حس میکنم الانه که خودشه خفه کنه یا فرار کنه به بیابونا خخخخ‌

آخه من بلد نیستم خیلی چیزا رو و خب آقای راستی بلده! بنابراین هی مجبورم ازش سوال کنم و مشورت بگیرم!

دعا کنین‌‌ان‌شاءالله زودتر راه بیوفتم این بنده خدا کچل شد از دست من!

آقای سین یادتونه؟ همونی که یه بار با اسم کوچیک صدام کرده بود و دوست داشتم بکشمش خخخخ اونم اتفاقا هست :) (کلهم اجمعین جمعیم خخخخ) ولی آقای سین از دماغ فیل افتاده هست و ازش سوال کنین پشیمون میشید

اه اه اه

واسه همین اصلا سمتش نمیرم ایش ایش ایش

ولی همکار شدن با چندتا از دوستای دانشگاهم (دخترا منظورمه نه آقای راستی و آقای سین!) لذت بخشه! مخصوصا که یه موضوع مشترک واسه حرف زدن داریم تو اکیپمون :))))

البته نه که هممون یه جا باشیما!🚢 حوزه کاریمون مشابهه !

این روزا حسابی سرم شلوغه !

یه ویدیوی کنفرانس باید آماده کنم از کتابی که ندارمش :/ زیبا نیست؟

یه کوه کتاب لازم دارم ولی آخه چجوری برم انقلاب؟

مترو کروناییه :( میترسم :(

پدر جان بعد دوماه امروز رفتن سر کار الحمدالله

خدا‌‌ان‌شاءالله بسلامت نگه داره مردها و پدرهامونو و به جیباشون برکت بده و کلی پول حلال :) ♡♡♡♡♡

خلاصه که دیگه کسی نیس ببرتم انقلاب!

درسهام تلنبار شدن (اصلا چیز جدیدی نیست همیشه همینم خخخخ)

جزوه‌هام بسی بد خط رو ورقای چرک نویس هنوز تو کمدن و من پاک نویسشون نکردم!

کلاسای مجازی هم که میگذره واسه خودش ! بعضیاشونو خیلی دوست دارم و از بعضیاشون هیچی یاد نگرفتم!

در این بین مریض هم شدم

بدن درد

سر درد و سر گیجه ناجور!

ریه‌هام درد میکنن

گوش و گلوم هم که هر از گاهی اذیت داره

تب رو نمیدونم (چند وقت پیش تب سنج از دستم افتاد شکست! خخخخ)

دل درد و حالت تهوع داشتم که خوب شد الحمدالله

+کی خستس؟؟؟؟

- دشمنننننن :))) خخخ

پس میریم به جنگ دنیا

(وی همچنان دارد از نگرانی اون کاری که خراب شده پر پر میگردد!)

خب دیگه من برم

واسم دعا کنین

مرسی بخاطر همه‌ی مهربونیا و هم دردیاتون که واقعا هر وقت ناراحتم و حرف زدم باهاتون کلی شرمنده کردید با مهربونی و هم دلی‌هاتون (خدا‌‌ان‌شاءالله حفظتون کنه برام :))) )

یه سری پستا رو نخوندم هنوز

ان شاءالله میخونم بزودی

مراقب خودتون باشید

اگر تهران نیستید، نیاید!

از این منجلاب فرار کنید :/ جدی میگم!

جونتون رو نجات بدید

ان شاءالله که حل بشه

مراقب خودتون باشید

یا علی (ع) مدد رفقااااا

پ‌ن: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:

عبادت ده جزء دارد که نُه جزء آن طلب (کسب) روزی حلال است.

(بحارالأنوار، ج 103، ص 9، ح 37.)

پ‌ن۲: دعا کنین این مشکل بوجود اومده حل بشه! مرسی :)

پ‌ن۳: الحمدالله علی کل حال 💙💎

Let's block ads! (Why?)

ثبت نام بورس آگاه
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 194
  • بازدید سال : 194
  • بازدید کلی : 48859
  • کدهای اختصاصی