سلام!
امروز میخوام از استعداد خارق العاده مامانم بگم براتون!
بذارید با یه سوال شروع کنم!
آیا دلتون میخواد ازدواج کنید اما شرایطش رو به هر دلیلی ندارید؟
آیا ناراحتین که عین یک میکروب بدبخت و تنها خونه ننه باباتونین؟
آیا حس میکنین ازدواج راه خوبی برای فرار از این حالت مزخرفیه که الان توش گیر افتادید؟
خب پس با مامانِ من آشنا بشید!
وی که از تحصیلکردههای روزگار عست
و کلا از همه نظر الله وکیلی قبولش دارم!
در این یه مورد خاص استعدادی بینظیر داره به این صورت که؛ یه کاری میکنن کلا از هر چی ازدواج و جنس مخالف و عشق و عاشقی هست حالتون بهم بخوره! :)
برای مثال عرض کنم؛ اینجانب از ۳۰بهمن تا الان کلا خونه بودم! (۳۰ بهمن تعطیل نبود هنوز! بود؟) خلاصههه دارم عین مابقی دوستان پرپر میشم از کسلی :(
خونه تکونی هم قشنگ کمرمو شکوند! و حتی این چند روزم که تمام شده من همچنان هر روز دارم خونه داری میکنم :)
امروز دیگه به سر حد مرگ رسیدم ساعتها پای این موبایل بی خاصیت بودم! و تقریبا جز یه مقدار تمیز کاری و کمک به مادر و ناهار و نماز و اینا هیچ کار مثبتی انجام ندادم!
داشتم غر میزدم که خسته شدم و اینا همش دارم هر روز خونه داری میکنم! مامانم برگشت گفت فکر کردی بعد ازدواج چجوریه؟ :)
برای همینه که میگم از الان تکلیفتونو مشخص کنین و .... (منظورش انتخاب شغل و اهداف و اینا بود)
خلاصه که جاتون خالی الان مجدد بعد از سخنرانی مادر خانهی بخت در نظر اینجانب تبدیل به شکنجه گاه و جایگاه نکبت و بدبختی و مشقت و کسلی و بی محبتی شده!
همیشه همینه ! تا اینکه دوباره یکی از دوستان خر ذوق تازه مزدوج شده بیاد از نامزد بازیاش بگه من یکم متمایل شم وگرنه که جز تایم امتحانا هیچ زمانی خیلی هوای خونهی بخت به سر من نمیزنه :/
خلاصه که هر کی لازم داشت بگه!
ارزون حساب میکنیم مشتری شید !
با تچکر
پن: رفیق بی کلک مادر 😍😂
پن۲: اللهم احفظ محبوبی من جمیع البلایا💓 #مامان
پن۳: کرونای لعنتی
پن۴: تازه میخوام برم اینم برای مامانم بخونم 😂😂😂